آرامشـ ـی می خواهـ ـم از جنـس طلـ ـوع
تـ ـو بـاشی و مـ ـن
تنهــــا
مـن از خـوبـی هـای تـو
تـ ـو از خوبـی هـای مـ ـن
مـ ـن بمـانـم وتـ ـو و آن نسیـ ـم صبـح گـاهی
تــو بمــانی و مــن و شیـــدای نگـــاهی
مـی دانـم ایـن اسـت آرامـ ـش
تنـــها
خــدا باید کاری بکــند
نظرات شما عزیزان:
vista
ساعت3:40---21 اسفند 1391
از بيم و اميد عشق رنجورم
آرامش جاودانه مي خواهم!
خدایا! وقتش فرارسیده!
نرسیده؟!!!
پس چرا کاری نمی کنی؟!
M
ساعت16:50---16 اسفند 1391
سلام.
وبلاگ زیبایی داری به وبلاگ منم یک سری بزن.
اگه دوست داشتی لینکم کن.
مرسی